۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

یک هنرمند :2 - راث ویلی Ruth Gwily (بخش اول)

راث ویلی نقاش و تصویرساز جوانیست با سی و چند سال سن . اهل تلاویواست و در همانجا هم تحصیل خود را در هنرستان و دانشگاه هنر به انجام رسانده است . بیانی ساده و شوخ طبعانه دارد که گاه از روی سادگی پیچیده می شود و گاه مهیب و منزجر کننده. تکنیک ساده ای را برای اجرای کارهایش برگزیده است . خطوط را با کاربن و رنگ آمیزی را بوسیله آبرنگ و گاه نیز در رایانه انجام می دهد. بیشتر از نقاشی فضای تصویرسازی در آثارش حاکم است و بنا به نظرشخصی خودش در آثارش از تئاتر نیز الهام می گیرد. با آنکه در آثارش فضایی شخصی بوجود آورده اما همچنان می توان تاثیرات هنری دارگر و فرانچسکو کلمنته نقاش بزرگ مکتب ترانس آوانگارد ایتالیا را در آثارش مشاهده نمود.

۶ نظر:

دانی گفت...

سلام فرخ جان - دستت درد نکنه و اما در مورد پست جدیدت : کارها سادگی خاصی دارند ولی سادگی شان صمیمانه نیست خطوط محیطی و بدون هرگونه اثر بخشی حسی هستند - که البته این از مولفه های کارهاست -اما ارتباط خوبی با مخاطب برقرار نمی کند و در یک کلام کارها یی نیستند که بتوان گفت :"دوستشان دارم" اما تکنیک اجراء نشان از تسلط هنرمند به این تکنیک دارد و در آخر اینکه جنبه گرافیکی کارها به مراتب بر جنبه های نقاشانه آنان برتری دارد و ترکیب بندی هیچ نقشی در این آثار بازی نمیکند و در واقع جایی ندارد.

فرخ نورونی گفت...

دانی جان مرسی از نقد خوبت. کاملا موافقم.بسیار بی روح و خشک اند.اماچیزی که من دنبالشم رد پای نوعی ذهنیت غیر عقلانی و ضد مدرنیته است که تا حدودی در بعضی کارهای این خانم دیده می شه.مثلا همین کار آخر که از خودش و خواهر ش کشیده کاملا عجیبه( چرا یکی رو چارپایه رفته تا اندازه اون یکی بشه؟)استعاره تصویری جالبی داره .

ناشناس گفت...

چه کارای ترسناکی!
من فکر می کنم خشکی و بی روحی عمدا در این کارها وجود داره.

دانی گفت...

باسلامی دوباره به فرخ عزیزم دراون کار آخری تصویر روی صندلی همون تصویر بلند قده که با نرم افزاری مثل فتوشاپ تغییر شکل داده احتمالن با همون ابزار ترانسفورم دستی اینکارو کرده البته از گردن به پایین رو دفرمه کرده . اتفاقن نمیدونم چرا از دیدن این کار حس خیلی ناخوشایندی بهم دست داد بیشتر از همه کارا از کامنت مهربانانه ات خیلی ممنونم دستت درد نکنه.

نادی گفت...

درود
اون کارهاش که به تصویر سازی بود قشنگتر بودند بنظرم و نمی دونم چرا یاد لوترک افتادم بیشتر. حتماً یک شباهت هایی دارند
تشکر دوستی

فرخ نورونی گفت...

درود
ممنون که به وبلاگ سر زدی .
اول هر چی فکر کردم نفهمیدم چه ربطی بین این کارها و آثار لوترک وجود داره این خطوط ساکن محافظه کارانه و گرافیکی کجا و خطوط مواج و جسورانه و موزون لوترک کجا. اما الان که بهتر می بینم شبیه پوسترهای لوترک اندکه با تکنیک های چاپی اجرا شدند.شاید واقعا تحت تاثیر لوترک هم بوده.