۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

نقاشی های من (2)

۴ نظر:

جزیره در کهکشان گفت...

سلام
کاری که پایین گذاشتید - پسری که دستش رو بالا برده و روی زمین کنار دیوار دراز کشیده رو خیلی دوست داشتم . به لحاظ طراحی و زاویه ی دید شما ...- اما اون مردی که روی صندلی نشسته واقعا ترسوند منو ....کاش در مورد کارها توضیح میدادید .



میس شانزه لیزه

فرخ نورونی گفت...

سلام
من خودم هم از اون مرد روی صندلی می ترسم.
در مورد توضیح درباره کارها راستش فکر کردم چون کارهای خودم هستند چیزی ننویسم تا کارها بدون هر پیش فرضی دیده بشن.

اسحق فتحی گفت...

سلام فرخ جان-مطلب تازه ای که نگذاشتی!!-سلام برسون - پاینده باشی

اسحق فتحی گفت...

سلام فرخ جان-مطلب تازه ای که نگذاشتی!!-سلام برسون - پاینده باشی