۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

نگاهی موضوعی به "روبان سفید"

پیدایش جوامع انسانی در گذر زمان با شکل گیری مفهومی به نام قانون همراه بود . مردم جوامع بدوی بصورت کمرنگتر و مردم جوامع تمدنهای بزرگتر بصورت پررنگتر صلاح خود در آن دیدند تا برای آسایش بیشتر و دوری از ناهنجاری ، همه بر اصول وضع شده قانون پایبند باشند . اما در این میان تعدادی ، هم بصورت فردی و هم بصورت گروهی دست به خروج از سیطره قانون زدند که عملکرد آنها که به گونه ای تخطی از آن قانون بود جرم نام گرفت . آمر و عامل این جرم در هر رده و مقامی بایستی در کفه قضاوت نهاده و در خور خویش جریمه و مجازات میشد . با پیشرفت فکری بشر ، وسعت تعریف این اصطلاحات روز به روز گسترده تر شد و بعضا با بن بست ها و پیچیدگیهایی نیز روبرو گردید .
پیدایش ادیان بصورتهای محلی و منطقه ای به نوبه خود تاثیر به سزایی در پیشگیری و وقوع جرم داشت . اما از همه مهمتر مفهومی در دل آن نهفته بود که در مقاطعی اگرچه راه حل لازم را پیش روی بن بست های پیشین قرار میداد اما خود چالشی جدید به حساب می آمد . آن مفهوم کلیدی گناه نام داشت . ظهور مسیحیت و گسترش روز افزون اعتقادات مربوط به آن که نقطه عطفی در تاریخ تفکر غرب محسوب می شود ، در ساماندهی و نهادینه سازی این مفهوم نقش اساسی بازی کرد . تفاوت اصلی گناه با دیگر تعابیر اطلاق شده به عمل نادرست در این بود که ارتکاب گناه در پس زمینه خود بار سنگین عقوبت اخروی را نیز به دوش می کشید . تصور قضاوت و مجازاتی عظیم تر و سخت تر در سرایی پس از مرگ ، هراسی به دل معتقدین می افکند که خود بازدارنده فرد از انجام عمل شر بود . اما با گذشت زمان ، پیامدهای جنگهای صلیبی ، رشد تفکرات علمی و پایان قرون وسطی ، تضعیف عقاید مسیحیت را به دنبال داشت ، که در نتیجه آن تزلزلی در آموزه های این مذهب پدید آمد و به تدریج شکاف ایجاد شده عمیقتر و پایه و اساس عقاید مذهبی نیز سستتر گردید . در پیشروی و جایگیری این تردید ، بدون شک نگرشها و نظرات متفکرین اخیر از نیچه و شوپنهاور گرفته تا راسل بی تاثیر نبوده است . این روند تا جایی ادامه می یابد که از میانه قرن هجدهم تا همین قرن بیستم ، دین مسیحیت با بحرانی اساسی روبرو می گردد . دیگر نه تنها اخلاق گرایی مذهبی زمینه ای برای جلوگیری از وقوع جرم نیست ، بلکه خود به علتی از علل آن مبدل می شود . کار به آنجا می رسد که اندیشمندان این دوره ، تصمیم به تدوین مبانی دیگر و متفاوتی برای آموزه های اخلاقی می گیرند .
اگر این مقدمه را تا این اندازه بپذیریم ، نماد این از دست رفتگی کارکرد اعتقادات ، همان روبان سفید بر بازوی کودکان در فیلم روبان سفید آخرین ساخته میشائیل هانکه در سال 2009 است . فیلم به روایت رخداد حوادثی ناگوار در روستایی در آلمان به سالهای ابتدایی قرن گذشته می پردازد . حوادثی که بعضا اتفاقی بودن آنها در معرض پرسش قرار دارد . اما آنچه در این میان در محوریت موضوع اثر جای گرفته است ، زندگی کودکانی است که علاوه بر مشکلات خانوادگی و اجتماعی که پیرامون آنها جاریست ، تعلیم و تربیتشان نیز به دست مبلغان مستبدی سپرده شده که روان پاک آنان را نیز آلوده ساخته است . مبلغ دینی روستا نه تنها از راهنمایی و ارشاد کودکان عاجز است بلکه فرزندان خود را نیز در کام انحطاط می بیند . او روبانی سفید را بر بازوان دو فرزند خود می بندد تا آنها را از ارتکاب گناه به زعم خود بازدارد . اما اینجاست که در می یابیم این سنت مذهبی دیگر جوابگو که نیست هیچ ، بلکه سختگیریهای مربوط به آن خود زمینه ساز سرکشی و سرپیچی کودک گردیده است . در این مقطع از فیلم شاهد آن هستیم که فرزند دختر نشانه اصلی این نگرش که مهمترین کلام نهفته در فیلم است ، را با نمادی نمایان می سازد . او از کبوتری سربریده صلیبی می سازد و بدینگونه در واکنش به رفتار پدر ، مرگ و مذهب را با هم در می آمیزد .
در نگاه کلی اگرچه مردد بودن راوی داستان گزینه های مختلفی را برای شناسایی سر منشاء اتفاقات روستا پیش رو قرار می دهد اما موضع گیری فیلم به وضوح در جهت مشخص نمودن این سر منشاء نیست . اینکه به واقع ، وقایع روستا تا چه اندازه قابل نسبت دادن به این بچه ها ست ، از درجه اهمیتی برخوردار نمی باشد . آنچه در فیلم در کانون توجه قرار می گیرد ، رفتارهای همراه با خشونت و بغضی است ، که از این نسل جوان سر می زند و همه نشات گرفته از همین مناسبات و سنتهای نامتعارف و کهنه ایست که در سطوح زندگی آنان از استبداد پدری و فشارهای عقیدتی گرفته تا انحرافات اخلاقی درون خانواده ها ، گسترده شده است .
محققان غربی سالهاست که بصورت مستمر و پیگیر به مطالعه آسیب شناسی و ریشه یابی رفتارهای ناهنجار خصوصا کودکان پرداخته اند ، که نتایج این پژوهشها مشخصا در آثار هنری و ادبی آنها که پیرامون مسائل اجتماعی ارئه گردیده منعکس شده است . لزوم تحقیق و بازنگری واقعگرایانه تر و موشکافانه تر خصوصا در جوامعی که هنوز در ابتدای این راه هستند به شدت احساس می گردد .
پی نوشت : ...
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گل داد و مژده داد : " زمستان شکست ."
و
رفت ...
سال نو مبارک ...

۷ نظر:

Vahid Mortazavi گفت...

سلام مهدی جان،

در مورد پست قبلیت نکته ای به نظرم آمد: هنوان فیلم تاتی را به "وقت نمایش" برگردانده ای. من معتقد نیستم آن ترجمه ای که معمولا در کتابها و مقالات دیگر برای عنوان فیلم شده درستت تر است: "زنگ تفریح" اما می دانم که ترجمه اش به فارسی ساده نیست. همین جدیدا کریستین تامپسون و جاناتان ررنبام ابن بحث را داشتند که آیا عنوان دقیق فیلم (چیزی که تاتی مد نظر داشت) Play Time بود یا Playtime. "نمایش" فقط یکی از وجوه Play را بر می گرداند و با توجه به بازیگوشی فیلم در تمام سطوح من "بازی" را ترجیح می دهم. هر چند که هنوز برایش پیشنهاد راضی کننده ای پیدا نکرده ام.

موفق باشی
و عیدت هم مبارک

درخت ابدی گفت...

سلام.
هنوز این فیلم رو ندیدم، ولی از این کارگردان خوشم میاد.
در مورد موضوعی که مطرح کردید "دریای ایمان"(طرح نو) منبع خوبیه.
سال نو مبارک.

Armin Ebrahimi گفت...

مطلب کاملی بود مهدی جان. سال نو را تبریک عرض می‌کنم و آرزوی تقویمی خوش‌رنگ برای شما و خانواده دارم.

nazanin گفت...

سلام دوست عزیز
عیدت مبارک
عذرخواهی از تاخیر , " روبان سفید" رو دوست دارم و از مطلب خوبت درباره فیلم ممنونم , به نکات خیلی خوبی اشاره کردی
در مورد " ژاک تاتی" به نظره دو سه فیلمی که ازش دارم رو اول ببینم و بعد نظر بدم

یک بیگانه گفت...

سلام سال نو مبارک
واقعا از مطلبتون استفاده کردم. مفهوم گناه همیشه برام جالب بوده و فکر می کنم هر انسانی در زندگیش باهاش درگیر باشه، مخصوصا ما شرقی ها.
بعد دیدن رومان سفید یک سوآلی که ذهنم رو به خودش درگیر کرد این بود که چرا هانکه بعد از اینکه اثرات سلطه رسانه را در جامعه امروز در چند فیلمش نشان داده، تصمیم میگیره به زمانی دورتر بره؟ چرا چند نسل پیش را بررسی می کنه؟ یعنی ریشه مشکلات امروز را در گذشته می بیند؟
شاید هم دارد به ما نشان می دهد که دنیای دیروز در سلطه دین و کلیسا بود، امروز در سلطه رسانه. اما این دو سلطه گر چه رابطه ای با هم دارند؟ چه فرقی بین کودکان روستا با پسر "ویدئو بنی" می توان قائل بود؟

مهدی کتابفروش گفت...

به وحید :
مرسی از اینکه سر زدی و این کامنت خوب رو گذاشتی . من فکر میکنم که عنوان فیلم play time صحیح است و بهتره که اون رو "وقت نمایش" و یا به قول تو "وقت بازی" ترجمه کنیم که بسیار ترجمه دقیق و خوبی هست . سال نو شما هم مبارک و باز هم ممنون .

به درخت ابدی :
مرسی از بازدیدت و کتابی که معرفی کردی . حتما فیلم رو ببین . با اون کتاب هم آشنایی ندارم . سال نو شما هم مبارک .

به آرمین :
شما هم سال خیلی خوبی داشته باشی . مرسی از اظهارنظرت .

به نازنین :
ممنون و لطف کردی سر زدی . ژاک تاتی ها رو هم حتما" ببین . عید شما هم مبارک .

به یک بیگانه :
خوشحالم که مطلب مفید بوده . هر انسانی با گناه درگیر نیست . گناه و احساس گناه زاییده درون ایدئولوژِیک ماست . شخصا" به جای ثواب و گناه ، انسانی و غیرانسانی رو ترجیح میدم .
درباره بررسی هانکه و آثارش اینجا مجال کافی نیست و این مطلب هم تنها نگاه از یک زاویه به فیلمه . اما به نظر من بحث هانکه در آثارش بحث فرهنگ رفتاری و عوامل تاثیرگذار بر اونه که رسانه هم تنها جزئی از اونهاست . فکر می کنم هانکه با "روبان سفید" سرنخی از پیگیری تک تک این مسائل رو ارائه کرد که در باقی آثارش هم قابل بررسیه .

به

اسحق فتحیdani7kel.persianblog.ir گفت...

مطلب جالبی بود گو اینکه من فیلم را ندیده ام