۱۳۹۰ مرداد ۳, دوشنبه

نقل مکان

فعلا" در وبلاگ "قصه ماه محو بعد باران" باآدرس زیر می نویسم. دوستان لطف می کنند اگر بازدید کنند و نظر بدهند.

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

زمستان است و سرما و بی انگیزگی

تقویم جالبی را سوفیا مسافر عید امسال برایم آورد که هم تصویرسازی های دیدنی دارد ، هم شعرهای خواندنی . چند روز پیش یکباره نگاهم به صفحه بهمن ماه آن افتاد که شعر زیبایی از گروس عبدالملکیان برآن بود . در این روزهایی که تخریب چشم نوازترین بخش وبلاگ یعنی عکسهایش ، انگیزه هر نوع به روز کردنی را گرفته ، بی جا ندیدم که لذت خواندن این شعر را با شما تقسیم کنم .
زنبورها را مجبور کرده ایم
از گل های سمی ،
عسل بیاورند
و گنجشکی که سالها
بر سیم برق نشسته از شاخه ی درخت می ترسد
با من بگو چگونه بخندم
وقتی که دورلب هایم رامین گذاری کرده اند
ما کاشفان کوچه های بن بستیم
حرف های خسته ای داریم
این بار
پیامبری بفرست
که تنها گوش کند