۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

سرگیجه

برای ایجاد اولین پست در این وبلاگ در فکر موضوعی خاص بودم که بطور اتفاقی با عکسی از فیلم سرگیجه شاهکار آلفرد هیچکاک محصول سال 1958 برخورد کردم . به یاد آن تصاویر جادویی فیلم خصوصا" در آن پلانهای تعقیب در آن فضای رویایی و مه آلود افتادم . پس بهتر دانستم اولین مطلب این وبلاگ را به این اثر اختصاص دهم که بحق یکی از بی بدیل ترین آثار تاریخ سینماست . سرگیجه فیلمیست که به عقیده من حتی هیچکاک نیز نتوانست دیگر به قله آن دست پیدا کند . فیلمی که علی رغم تعلق به ژانر دلهره دارای مضمونی فلسفی است . درونمایه آمیخته با هراس از مرگ و میل به جاودانگی این اثر آنرا به شدت از فیلمهای نظیر خود متفاوت می سازد . فضای فیلم بر پایه این درونمایه به دو وضعیت واقعیت و رویا تقسیم میگردد که با محارت خاصی ترسیم شده است .
اسکاتی کاراگاهیست که بر اثر تجربه نیمه کاره سقوط , به بیماری ترس از ارتفاع دچار گردیده است و با تصویری از سقوط و در نتیجه آن با اندیشه ای از مرگ دست به گریبان است . اسکاتی پس از آشنایی به خانمی به نام مادلین به دلیل افکار و تخیلاتش , او را همچون نمادی از جاودانگی قرار داده و به او دل می بندد و اینگونه است که فیلم به حضور و عدم حضور مادلین به دو پاره واقعیت و رویا تقسیم شده و هر پاره دارای عناصر مخصوص به خود است .
فیلم آنچنان دارای کشش ساختاری و موضوعی است که باز هم مرا به این اندیشه وا میدارد , که آیا به واقع سینما به پایان راه خود رسیده است ؟ چرا دیگر آثاری از این دست و با این کیفیت برجسته هنری دیگر آفریده نمی شود ؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

فیلم رو ندیدم...اما ای ول چه تر و تمیز مینویسی.....

nady گفت...

درود
خوش آمدي به جمع بلاگرها
امروزه سليقه تماشاچي فيلم سازها رو وادار به ساخت فيلم مي كند و كمتر مي توان فيلمسازان مولف را ديد
راستي جواب سوالتون رو هم نوشتم همونجا كه پرسيده بودين اميدوارم كه بدردتون بخوره
اين تاييد كلمه رو هم برداريد. اين تاييد كلمه بيشتر بخاطر جلوگيري از هرزنامه يا همان اسپم هست كه در محيط فارسي كمتر اتفاق مي افتد و تنها خاصيتش در وبلاگ هاي فارسي اين است كه برخي را از كامنت گذاشتن منصرف مي كند
بدرود

مهدی کتابفروش گفت...

به ناشناس :
مرسی که سر زدی . لطفا" بااسم کامنت بزار تا من بشناسمت .

به نادی :
مرسی از اظهار نظرت . از تذکرت هم متشکر درستش کردم .